نبین

از دیدنی هایی خواهیم گفت که نمی بینیم

نبین

از دیدنی هایی خواهیم گفت که نمی بینیم

از دیدنی هایی خواهیم گفت که نمی بینیم!
از چیزهایی که منافعمان اقتضا کرده است تا نبینیم یا آنقدر دیده ایم و دم برنیاورده ایم و دیده اند و دم برنیاورده اند که عادی شده است!
و دیدن اش و بازگو کردنش عتاب کردن و اصلاح کردنش صدا ها را بالا می برد!!
قلم ها را به نوشتن وا میدارد و .....
همه تلاش می کنند که بگویند:
نبین!

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
  • ۲ بهمن ۹۳ , ۰۰:۰۰
    شرم
طبقه بندی موضوعی

غَرَض نویسی!

شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۲:۴۸ ق.ظ

انسان است دیگر...

گاهی از کسی یا از چیزی خوشش نمی آید، گاهی با دلیل گاهی هم بی دلیل ...

مثلا دلش با فلانی صاف نمی شود...بدون اینکه بداند چرا؟؟

تا اینجایش از لحاظ اجتماعی مشکلی نیست  ، آزادی برای همین جا هاست برای اینکه از کسی خوشت بیاید و یا نیاید ، از کسی طرفداری کنی یا نکنی

دقیقا مثل طرفدارن تیم های فوتبال ، یکی سرخ و یکی زرد و یکی آبی که خیلی وقت ها دلیل خاصی هم ندارد ، البته مشکلی هم ندارد

مشکل آنجایی است که وقتی از کسی خوشت نیاید شروع کنی به زدنش چون خوشت نمی آید.

چماق ات  بشود منطق ات ! اینجا دیگر به شما نمی گویند انسان آزاد

و چماق به دست گرفتن و کتک زدن دیگران را آزادی نمی خوانند. بلکه شما را به عنوان فردی با اختلال روانی بستری می کنند.

این مقوله دقیقا در جاهایی دیگر هم رخ می دهد که چون مثل چماق بدست گرفتن خیلی در چشم نیست اکثر اوقات نا دیده گرفته می شود.

مثلا اگر چماق ات شد قلم ات و شروع کنی به نوشتن دروغ و تهمت علیه دیگری ، دقیقا می شوی مثل همان چماق به دست!

منتها اینجا کمی چاشنی روشنفکری به چماقت زده ای که شده است قلم!

قلم به دست می گیری و می نویسی ، نه برای آگاهی ، نه برای تبیین ، نه برای فهماندن بلکه برای غرض های درونی ات!

به طور خلاصه ، غرض نویسی می کنی!

یعنی با اینکه می دانی این مطلب دروغ است با این که عقل ات هم تایید می کند این حرف کذب است ولی می نویسی چون غَرَض داری...

غرض نویسی چند آفت خطرناک دارد ، یکی همین که عقل و منطق خود را تعطیل می کنی! و پس از مدتی ممارست متوجه می شوی که دیگر توان استفاده از منطق را از دست داده ای

یکی هم توهین به شعور مخاطب است  که باعث می شود یا اصلا طرف نوشته هایت نیاید یا اگر هم آمد و خواند به جهالتت بخندد

 یکی هم بستری شدن است منتها اینجا روشش متفاوت است مثلا به جهت تَنَبه و درمان از نوشتن محروم می شوی و ....

البته خیل زیادی از کسانی که به سرنوشت سوم دچار می شوند ، فریاد راه می اندازند "که ای واییییی آزادی نیست و کوروش بخواب که ما بیداریم " و از این دست حرف ها..

ولی خب حتما که نباید به حرف چماق به دست گوش کرد...بلکه باید به درمان ادامه داد باشد که موثر افتد...

موافقین ۲ مخالفین ۱ ۹۴/۰۲/۰۵

نظرات  (۳)

خیلی جالبه، زیاد مواجه شدم، این ها مثل صیاد می مانند، صید می کنند
معنایی را که خودشان می خواهند صید می کنند از حرف های طرف مقابل،
صید معنا، مثل صید ماهی، بعضی ها هم با قرآن از این کارها می کنند، حرف خودشان را می زنند، بعد آیه ها را صید می کنند، روایات را صید می کنند، می گه خب، این خوبه، این به دردم می خوره، این موید حرف منه و....
توی فهم حرف ها هم همین طوره، تفسیر می کنه هرجور بخواد،
اصلاً بذار یه مثال برات بزنم،
طرف را می بینه فقیره، بیچاره است، اگه بخواد بگه که حقشه، می گه ببین چی کار کرده که خدا این جوری به فلاکتش انداخته، از اون طرف اگه بخواد طرفداری کنه، می گه که البلاء للولاء
یا اگه یه آدم ثروتمند ببینه، می تونه بگه سنت استدراجه، می تونه بگه که خدا دوستش داره، بهش داده، آدم خوبی بوده خدا بهش داده،
این ها هم غرض چین اند! یا شاید صیاد!
لطیفه ای که کل جهان اینترنت را برانگیخت
چندی پیش جوکی به زبان انگلیسی در دنیای نت زاده شد! که نکات ارزشمندی را در خصوص سیاست های رسانه های امریکا در برداشت - ترجمه ی فارسی جوک به شکل زیر است :
مردی دارد در پارک مرکزی شهر نیویورک قدم میزند که ناگهان میبیند سگی به دختر بچه ای حمله کرده است مرد به طرف آنها میدود و با سگ درگیر میشود . سرانجام سگ را میکشد و زندگی دختربچه ای را نجات میدهد پلیسی که صحنه را دیده بود به سمت آنها می آید و میگوید :
< تو یک قهرمانی >
فردا در روزنامه ها می نویسند :
یک نیویورکی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد ...
.
.
.
اما آن مرد می گوید: من نیویورکی نیستم
پس روزنامه های صبح می نویسند:
آمریکایی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد .
آن مرد دوباره میگوید: من امریکایی نیستم
از او میپرسند :خب پس تو کجایی هستی
< من ایرانی هستم >
فردای آن روز روزنامه ها این طور می نویسند :
یک تند روی مسلمان ;
سگ بی گناه امریکایی را کشت.
سلام. متن قابل تاملی بود . استفاده کردم . متشکرم .
-----
یک مطلب جدید با موضوع"استرس شما را به کشت می دهد" در وبلاگم منتشر کردم. خوشحال میشم بیاید و نظرتان را بیان کنید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی