شرم
پنجشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۰۰ ق.ظ
مرد بلند بلند با تلفن صحبت می کرد
داد می زد:
- بابا شرافتا الان بیرون شهرم دسترسی به بانک ندارم حساب را پر کنم باور کن!
نگاهش کردم چشمش به چشمم افتاد نگاهش را دزدید.
از دروغش خجالت کشید!
از من خجالت کشید!
داد می زد:
- بابا شرافتا الان بیرون شهرم دسترسی به بانک ندارم حساب را پر کنم باور کن!
نگاهش کردم چشمش به چشمم افتاد نگاهش را دزدید.
از دروغش خجالت کشید!
از من خجالت کشید!
۹۳/۱۱/۰۲
خدا بیامرزد پدر قسمت وبلاگ های بروز شده را...